آیه 73 سوره انبیاء
<<72 | آیه 73 سوره انبیاء | 74>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و اداء زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مىكردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.
و همه را پيشوايانى ساختيم كه به امر ما هدايت مىكردند. و انجام دادن كارهاى نيك و برپاى داشتن نماز و دادن زكات را به آنها وحى كرديم و همه پرستنده ما بودند.
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت میکردند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
خيرات: خير به معنى اختيار شده است، خيرات جمع آن است. چيزهاى پسنديده و اختيار شده..
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ «73»
وآنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مىكردند و به آنان، انجام كارهاى نيك و برپايى نماز و پرداخت زكاة را وحى كرديم و آنان فقط عبادت كنندگان ما بودند.
پیام ها
1- امامت نيز همچون نبوت، بايد با انتخاب خداوند باشد. «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً»
2- پيامبران بزرگ علاوه بر مقام رسالت (رساندن پيام وحى)، امامت و رهبرى جامعه را نيز بر عهده داشتهاند. «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً»
3- اگر امامت با زور و قلدرى بدست آيد، دعوت به دوزخ است «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»، امّا اگر خداوند آن را عنايت فرمود، مبارك و در مسير حقّ خواهد بود. «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
4- هدايت كردن انبيا، نه از پيش خود و سليقه شخصى است، «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» «1» بلكه با فرمان خداست. «يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
5- توجّه به انجام كارهاى خير، از الطاف ويژه الهىاست. «أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ»
6- نماز و زكات در ميان كارهاى خير، جايگاه ويژهاى دارند. «فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ»
7- نماز وزكات، دوركن اساسى در همه اديان بوده است. «إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ»
8- بدون نماز و زكات، انسان به درجه بندگى خدا نمىرسد. «إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ»
«1». نجم، 3.
جلد 5 - صفحه 475
9- رهبران الهى، بندگان مخلص خدا هستند. «كانُوا لَنا عابِدِينَ»
10- نعمتهاى الهى، ما را از بندگى خدا غافل نسازد. وَهَبْنا لَهُ ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
(انبيا با اينكه به مقام رهبرى «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً» نائل آمدند، امّا با اين وجود، باز بندهى خدا هستند. «وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ»
11- دين از سياست جدا نيست. جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
12- رهبر بايد به آنچه هدايت مىكند، عامل باشد. أَئِمَّةً يَهْدُونَ ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً: و قرار داديم اين پيغمبران را مقتدايان، كه امتشان به آنها اقتدا نمايند در افعال و اعمال. يَهْدُونَ بِأَمْرِنا: هدايت كنند به فرمان ما مردم را به راه راست و دعوت نمايند ايشان را به دين حق. وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ: و وحى فرستاديم به سوى ايشان بجا آوردن خيرات را، مراد شرايع نبوت است. وَ إِقامَ الصَّلاةِ: و بر پا داشتن نماز را كه اشرف عبادات بدنيه است. وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ: و دادن زكات را كه افضل طاعات ماليه است. وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ: و بودند ما را پرستندگان به اخلاص و نيت پاك.
تبصره: خداوند سبحان در اين آيه شريفه بيان انعام خاصه خود را نسبت به حضرت ابراهيم عليه السلام بيان مىفرمايد: 1- عطاى اسحق و پسر او يعقوب.
2- قرار دادن آنها را شايستگان براى نبوت و رسالت. 3- مقرر ساختن ايشان را مقتدى و پيشوايان امت در افعال و اعمال. 4- وحى فرمودن به ايشان افعال خيريه را كه از جمله آن نماز و زكات است. 5- توصيف ايشان نمودن از عبادت كنندگان به اخلاص.
تتمه: فخر رازى در اين آيه شريفه بيانى نموده: بدان كه خداوند سبحان وصف فرموده اين پيغمبران را اولا به صلاح، زيرا آن اول مراتب سايرين الى اللّه است. بعد از آن ترقى نموده، وصف فرمود ايشان را به امامت. سپس ترقى نموده، توصيف فرموده ايشان را به نبوت و وحى. پس وقتى كه صلاح و شايستگى، كه آن عصمت است، اول مراتب نبوت باشد، دلالت دارد بر اينكه انبياء معصوم هستند؛ زيرا محروم از اول مرتبه و بدايت اولى است به محرومى از
جلد 8 - صفحه 417
آخرين مرتبه و نهايت «1».
منصفى گويد: البته اين حكم نسبت به تمام خلفاى الهيه از انبياء و اولياء جارى باشد، پس مراعات ننمودن اين مطلب مهم در جملهاى از مواقع بواسطه اغراض شخصيه، هر آينه نقض استدلال و اتمام حجت بر مدعى خواهد بود.
(قصه سوم: حضرت لوط عليه السلام).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73) وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ (74) وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (75)
ترجمه
و نجات داديم او و لوط را بسوى زمينى كه بركت داديم ما در آن از براى جهانيان
و بخشيديم باو اسحق و يعقوب را كه نواده بود و همه را گردانديم شايستگان
و گردانديم ايشانرا پيشوايانى كه هدايت كنند بفرمان ما و وحى نموديم بايشان بجا آوردن كارهاى خوب را و بپا داشتن نماز و دادن زكوة را و بودند مر ما را عبادت كنندگان
و لوط را داديمش فرمان و دانش و نجات داديم او را از بلدى كه بودند اهلش كه بجا ميآوردند پليديها را همانا آنها بودند گروه
جلد 3 صفحه 564
بدكار متمرّدان
و داخل نموديم او را در رحمت خود همانا او بود از شايستگان.
تفسير
در آيات سابقه بيان شد كه نمرود حضرت ابراهيم و لوط را بشام تبعيد نمود و آن دو پسر خاله يكديگر بودند و ساره زوجه حضرت ابراهيم خواهر لوط بود و اين هر سه وارد شام شدند و آنجا بلادى است كه نوعا وفور نعمت و بيشتر اراضى آن سبز و خرّم و محصولات آن ببلاد ديگر حمل و نقل ميشود و بيشتر انبياء از آنجا مبعوث شدند و خيرات و بركات دينيّه و دنيويّه از آنجا بمردم عالم رسيده و پس از آنكه سالهاى متمادى بر آنحضرت گذشت و از ساره اولادى نداشت خداوند فرزندى مانند اسحق پيغمبر و نوادهئى مانند حضرت يعقوب باو عطا فرمود و هر سه را خداوند توفيق داد كه بوظائف دينى و دنيوى خود كاملا عمل نمودند و از صلحا و شايستگان خلعت رسالت شدند و قرار داد ايشانرا پيشوا و مقتداى خلق كه بدستور الهى مردم را بحقّ و حقيقت دعوت كنند و كردند و مردم مهتدى بهدايت حقّ بوسيله ايشان شدند و بمراتب كمال دينى و دنيوى رسيدند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيشوايان در كتاب خدا دو دستهاند يكدسته هدايت ميكنند خلق را بامر خدا نه بامر مردم و مقدّم ميدارند حكم او را بر حكم مردم و يكدسته دعوت ميكنند مردم را بآتش و مقدّم ميدارند حكم مردم را بر حكم خدا و بهواى نفس برخلاف ما انزل اللّه حكم ميكنند و خداوند بطريق وحى اعلام فرمود بايشان كارهاى خوب را كه از آن جمله بپاداشتن نماز و دادن زكوة است و براى اهميّت اين دو عمل خير از ساير اعمال نيك مخصوص بذكر گشت و با كمال اخلاص عبادت خدا را ميكردند و چيزيرا با او در عبادت شريك نمينمودند و خداوند حضرت لوط را هم بخلعت نبوّت و زيور علم آراسته و پيراسته كرد و نجات داد او را از بلدى كه مشغول بودند اهلش بعمل كثيف لواط آنهم با مهمان و غيره كه شرح احوالشان در سورههاى گذشته مفصّلا ذكر شد كه مردم بد متمرّدى بودند و بعذاب الهى گرفتار شدند بعد از بيرون رفتن آنحضرت از ميان آنها بدستور خدا و داخل شدن او در رحمت حقّ براى آن كه از صلحا و شايستگان رحمت بود و نافله در لغت بمعناى زياده و عطيّه و نواده آمده و اينجا بعضى بمعناى اوّل و راجع بحضرت يعقوب و بعضى بمعناى دوم و راجع باو و حضرت اسحق دانستهاند ولى آنچه ذكر شد
جلد 3 صفحه 565
اظهر و مطابق با روايت معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام است و حكم را بعضى بمعناى حكمت و بعضى بمعناى حكومت و قضاوت گرفتهاند و آنچه ذكر شد كه فرمان نبوّت باشد بنظر حقير اكمل و انسب است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِأَمرِنا وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73)
و قرار داديم و جعل فرموديم آنها را پيشوايان دين هدايت ميكردند امت را به أمر ما و وحي فرستاديم بسوي آنها بجا آوردن جميع خوبيها و بر پا داشتن نماز و دادن زكاة، و بودند آنها که از براي ما عبادت و بندهگي ميكردند.
(وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً): گذشت که مقام امامت و پيشوايي بالاتر از مقام نبوت و رسالت است و بر امّت واجب است اقتداء به آنها در جميع افعال و اقوال و تقريرات که قول و فعل و تقرير معصوم چه نبي باشد چه رسول و چه امام حتي غير اينها مثل صديقه طاهره نه پيغمبر بود و نه امام حجت است.
(يَهدُونَ بِأَمرِنا) از پيش خود چيزي نميفرمودند: (وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوي إِن هُوَ إِلّا وَحيٌ يُوحي عَلَّمَهُ شَدِيدُ القُوي» النجم آيه 5 و 6 و 7.
(وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ): جمع محلي به الف و لام افاده عموم ميكند شامل جميع خوبيها ميشود از عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه بالاخص امر صلوة و زكاة.
جلد 13 - صفحه 213
(وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ) که در جميع شرايع سابقه بوده و لو خصوصياتش تفاوت داشته.
(وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ): عبادت اصنام و آلهه مشركين نميكردند فقط اختصاص به ذات اقدس ربوبي داشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 73)- این آیه به مقام امامت و رهبری این پیامبران بزرگ و بخشی از
ج3، ص180
صفات و برنامههای مهم و پر ارزش آنها بطور جمعی اشاره میکند.
در اینجا مجموعا «شش قسمت» از این ویژگیها بر شمرده شده که با اضافه کردن توصیف به صالح بودن که از آیه قبل استفاده میشود مجموعا هفت ویژگی را تشکیل میدهد.
نخست میگوید: «و ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً).
در مرحله بعد فعلیت و ثمره این مقام را باز گو میکند: «آنها به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند» (یَهْدُونَ بِأَمْرِنا).
نه تنها هدایت به معنی راهنمایی و ارائه طریق که در نبوت و رسالت وجود دارد، بلکه به معنی دستگیری کردن و رساندن به سر منزل مقصود.
سومین و چهارمین و پنجمین موهبت و ویژگی آنها این بود که «و ما به آنها انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم» (وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ).
و در آخرین فراز به مقام «عبودیت» آنها اشاره کرده، میگوید: «و آنها همگی فقط ما را عبادت میکردند» (وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم